۲۶
شهریور
میخواهم بروم و دل ببرم از این جماعت که دروغ هایشان قشنگست و حقیقت هایشان طعنه دار
از آجر به آجر خانه ای ک مملو است از خاطرات تلخ
و صداهای سهمگینی که تار وپود وجودم را میلرزاند
و یادگاری جز عذاب برایم باقی نمیگذارد از دیاری که تنها سهم من از آن جا قضاوت های اشتباه بود
و گه گاهی هم ترحم
بروم جایی ک دیگر بدون جرم کسی را محاکمه نکنند
جایی ک سکوت لذت بخش فضایش را پر کرده و فرصتی میدهد برای تنفس...
ولی افسوس که عزیزان زیادی را آن جا دارم و باید هدف و هویتم را به دلتنگی ترجیح دهم و از خداوند برایشان خوشبختی و آرامش را آرزو میکنم...
و در گوشه گوشه قلبم دوستشان خواهم داشت...
و هرگزفراموششان نخواهم کرد
و برای زندگی کردن این راه را برگزیدم...
قلبم و عقلم این یقین را به من میدهد که راه درستی را در پیش گرفته ام...
میم.میم